بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
فلسفه ریش - ریش گذاشتن در مردان
یه بحثی که جالب هم میتونه باشه و سرش هم دعوا هست بعضی وقت ها بین جوان ها - بحث ریش و ریش گذاشتن وشیش تیغ کردن هسته به نوعی . و یا یه تیکه جا گذاشتن .
و ما این بحث و سعی کردیم از جهت احادیث و هم از سخنان بزرگان و ائمه بررسی کنیم .
مبحث جالب و مفید یخواهد بود انشاالله که به دردتون بخوره .
متن کامل در ادامه مطلب . .
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
فلسفه ریش - ریش گذاشتن در مردان
یه بحثی که جالب هم میتونه باشه و سرش هم دعوا هست بعضی وقت ها بین جوان
ها - بحث ریش و ریش گذاشتن وشیش تیغ کردن هسته به نوعی . و یا یه تیکه جا
گذاشتن .
و ما این بحث و سعی کردیم از جهت احادیث و هم از سخنان بزرگان و ائمه بررسی کنیم .
مبحث جالب و مفید یخواهد بود انشاالله که به دردتون بخوره .
احادیث در باره ریش مردان
ایها الذین امنوا لا تتبعوا خطوات الشیطان و من یتبع خطوات الشیطان فانه یأمر بالفحشاء و المنکر ."
ای کسانی که ایمان آورده اید پیروی و متابعت از گامهای شیطان نکنید ، هر کس پیرو گامهای شیطان شود او را به فحشاء و منکر فرمان می دهد .
خطوات شیطان یعنی راههایی که شیطان برای انسانها ترسیم می کند و آنها را به آن راه دعوت می کند و آن جز منکر و فحشاء و خلاف شرع و عقل سلیم چیز دیگری نمی باشد که از جمله آنها تراشیدن ریش است که در شرع مقدس اسلام از منکرات شمرده شده است چنانکه در منهاج النجات مرحوم فیض می نویسد :
و من العاصی ترک الواجبات و اتیان البدع و القعود فی المسجد جنبا او حادضا ( الی ان قال ) و حلق اللحیه
یعنی : از جمله معاصی ترک واجبات است و انجام بدعتها و نشستن در مسجد در حال جنابت یا در حال حیض ( تا اینکه فرموده ) و تراشیدن ریش است .
--------------------------------------------------------------------------------------------
در منابع روایی روایات زیادی در باب مذمت ریش تراشی داریم که به عنوان نمونه روایاتی از حضرت رسول(ص) و حضرات ائمه(ع) می آوریم:در نهایت با توجه به حکم حرمت ریش تراشی و ضررهای ثابت شده برای آن ، تصمیم با خود افراد است .وکسی نمی تواند افراد بی ریش را مورد اهانت قرار دهد.وآنها را به ریش گذاشتن اجبار کند.چرا که گاهی در بین همین افراد بی ریش آفرادی با خصوصیا ت اخلاقی بسیار خوب پیدا می شود .پس بهتر است سطح آگاهی یکدیگر را بالا ببریم تا درست تصمیم بگیریم.....
***********
فلسفه ریش در مردان
در کتاب سیرةالنبویه و الاثار المحمدیه و جلد 6 بحارالانوار آمده است که
پیامبر به دو فرستاده خسرو پرویز پادشاه ایران فرمود: واى بر شما چه کسانى
شما را امر کرده که ریشها را بتراشید و سبیل بگذارید. عرض کردند پروردگار
ما (کسرى). رسول خدا فرمود: «لکن ربّى امرنى باعناء لحیتى و قص شاربى؛
پروردگار من مرا امر کرده که ریش خود را بگذارم و شاربم را کوتاه کنم» .
البته روایات دیگرى نیز هست که در این مختصر نمىگنجد.
گفتنى است که
حرمت تراشیدن ریش اجماعى است؛ شیخ بهایى در کتاب اعتقادات مىفرماید:
«تراشیدن ریش مانند سایر گناهان (قمار، سحر، رشوه) است و احدى از علماى
اعلام در حرمت ریش تراشى خدشه نکردهاند.
نیز محقق داماد در رساله خود
(الشارع النجاة) آورده: «ان حلق اللحیة حرام بالاجماع؛ تراشیدن ریش به
اجماع همه علما حرام است». ضمنا سیره قطعیه متدینین از زمان حضرت آدم تا
خاتم و حضرات ائمه معصومین(ع) بر این بوده است و در تاریخ نمىیابیم که
پیامبران الهى و اوصیاى آنها و پیامبر اسلام و اوصیاى آن حضرت و متدینین به
آن حضرات ریش خود را تراشیده باشند.
رسول خدا : *محاسن را از ته زدن یک
نوع مثله است و کسی که خود را شکنجه و اذیت کند لعنت خداوند بر او باد .
*ده عمل زشت و گناه باعث نابودی قوم لوط شد ، که دو عمل از آنها تراشیدن
ریش و بلند کردن سبیل ها بود . *شانه زدن ریش ها ، رزق و روزی را زیاد می
کند . *مو و (ریش) زیبا لباسی است که خداوند داده ، بنابراین آن را گرامی
بدارید.ن کد انتخابی]
ب ) فواید ریش ازنظرعلمی
از نظر دندانپزشکان
وجود محاسن در صورت براى حفاظت از لثهها و دندانها مفید است. و از نظر
متخصصین پوست نیز وجود محاسن در صورت رعایت نظافت و اصول بهداشتى براى
حفاظت از پوست و لطافت آنها مفید است، مگر در مورد کسانى که گرفتار
قارچهاى پوستى و ... باشند که مسالهاى استثنایى است. وجود محاسن متناسب
با ساختار طبیعى بدن مرد مىباشد، و تراشیدن آن تشبه به زنان مىباشد .
البته
باید به این واقعیت اشاره کرد که آنچه مهم است «ریشه» و باطن است و اگر به
«ریش» و ظاهر توجه می شود به جهت آن است که ظاهر نمادی از باطن باید باشد،
لذا کسانی که ظاهر را می آرایند و باطن نابهنجار دارند به عنوان ظاهر فریب
و یا نالایق سزاوار نکوهش هستند اما نباید رفتار برخی نالایقان، ما را از
رعایت برخی احکام منصرف کند.
از سوی دیگر باید دانست قلب پاک با حفظ
ظاهر، مصونیت بیشتر پیدا می کند و پایدار می ماند به همین جهت بزرگان حکمت
گفته اند برای پایداری در «طریقت» و رسیدن به «حقیقت» حفظ «شریعت» لازم است
و اگر احکام ظاهری شریعت حفظ نشود احتمال فسق، التقاط و انحراف بسیار زیاد
است و بهترین دلیل بر درستی این مطلب، سیره و روش تمامی پیامبران و امامان
و اولیای خداست که علاوه بر این که به ریشه و باطن توجه داشتند ظاهر را
نیز مطابق احکام شریعت رعایت می کردند.
در بین مراجع کسى حکم به جواز
نداده و نوعاً یا فتوا به حرمت دادهاند یا بنابر احتیاط واجب تراشیدن آن
را جایز نمىدانند. گرچه برخى زدن ریش به صورت پرفسورى؛ یعنى، گذاشتن مو در
چانه و زدن اطراف را نیز جایز مىشمارند.در پایان توجه به چند نکته را
لازم می بینیم: اولا: فلسفه همه احکام و جزئیات آنها به طور تفصیلى روشن
نیست و آگاهى از آن د انشى فراتر از تنگناهاى معارف عادى بشرى مىطلبد.
لیکن بطور اجمالى روشن است که همه احکام الهى تابع مصالح و مفاسد واقعى در
متعلق آنهاست. بنابراین در صورتى که فلسفه حکمى را بالخصوص ندانیم بنابر
قاعده کلى فوق از آن باید پیروى کرد. زیرا یقین به وجود مصلحتى در آن هست
هر چند بر ما ناشناخته باشد. ثانیا: در جست و جوى فلسفه احکام نباید همیشه
به دنبال علوم تجربى رفت و دلیلى مادى و فیزیولوژیک برایش جست و جو نمود.
این فرایند که همواره در پى یافتن مصلحت یا مفسدهاى طبى یا... باشیم
برخاسته از نگرشى مادى گرایانه است. در حالى که بسیارى از احکام مصالحى
معنوى دارند که در حوزه هیچ یک از علوم بشرى قابل تحقیق نیست و آنها با متد
تجربى خود قادر به حکمى نفیا یا اثباتا پیرامون آن نیستند و یا اگر نظرى
بدهند بسیار سطحى است و چه بسا مسأله حکمتى برتر و بالاتر داشته باشد. چنان
که در مورد روزه علوم به خواص بهداشتى آن پرداختهاند ولى قرآن مجید
فلسفهاى بالاتر را بیان فرموده و آن «تقوایابى» است. در مورد تراشیدن صورت
نیز گفتهاند: الف) همه احکام الهى تابع مصالح و مفاسد در متعلق آنهاست.
از طرف دیگر چنان نیست که دقیقا فلسفه همه احکام براى ما روشن باشد، بلکه
برخى از آنها در متون دینى منصوص گردیده مانند فلسفه نماز، روزه، حج، جهاد،
امر به معروف و نهى از منکر و برخى ذکر نگردیده است. شاید علت عدم ذکر همه
آنها هم این باشد که گرایش افراطى به دانستن فلسفه احکام کاهش دهنده روح
تعبد در برابر پروردگار است و این خود ضرر بزرگى در بردارد، و انسان را
دچار نوعى شرک مىگرداند، یعنى فلسفه جویى را جایگزین خداگرایى مىکند.
البته در مواردى نیز انسان از طریق عقلى مىتواند فلسفههایى را بفهمد ولى
این فلسفهها اولا کلیت ندارد و ثانیا به تدریج در طول زمان و با رشد دانش
بشرى یکى یکى روشن مىشود و در هر زمان براى هر حکم احتمال وجود فلسفهها و
علل دیگرى مىرود که براى ما مکشوف نیست. بنابراین در چنین مواردى باید
ابتدا این فرهنگ نادرست را اصلاح کرد که مىگوید اول باید فلسفهاش را
بدانم تا بعد عمل کنم چنانکه در دیگر موارد زندگى مانند انجام دستورات پزشک
اینچنین است.
مطلبتون خیلی عالی و مفید بود ، اگه بشه به صورت سراسری توی
وب اطلاع رسانی بشه خیلی مفیده ، چون بعضی ها واقعا نمی دونن
در این مورد احادیث و روایات وجود داره و حکم حرمت تراشیدن ریش رو
از طرف علما می دونن.