786
حمدو ستایش مخصوص خدایی است که جهان و جهانیان را آفرید
تک چشم دجال در روزنامه همشهری + بازی جنگ خان ها و یا جنگ با ایران و اعراب
سلام
هنوز چند وقتی از قرار دادن نماد تک چشم چپ در تلویزیون و صدا و سیما ایران با عنوان آرم شبکه مستند با یان وقاهتی که چشم را هم در درون ارم نشان دادند (چشم شیطان و یادجال- حضرت علی دجال رو تک چشم بیان کرده----داستان های زیادی در این رابطه وجود داره مثل کور شدن 1 چشم شیطان توسط حضرت ابراهیم در زمانی که حضرت اسماعیل رابرای قربانی میبرد ---- و یهود رو هم به اون ها ربط داده است راحت با یک سرچ تو اینترنت میتونید حدیث و پیدا کنید -(این هم رو بگم که خدا در قران به شما مژده داده شده که قوم بنی اسرائیل و یهود بعد از شر و فتنه بزرگی . . .
حتما - حتما ادامه مطلب و بخونید - فوق العاده مهم
ادامه مطلب ...
زنی که توسط موجودات فضایی باردار شده بود!!
خانم جیوانا از ایتالیا کسی است که تصور میشود از تماس با موجودات فرا زمینی باردار شده باشد!
این جریان موجب شوک واقعی در اروپا و بخصوص در ایتالیا شده است – این داستان مشابه یک رمان علمی تخیلی می ماند اما با توجه به آثار و شواهد موجود ، مورد جیوانا تاثیر برانگیز است.این داستان توسط جیوانا که در منطقه سرد دنیا زندگی میکند در تیرماه ۸۹ عنوان گردیده است ، داستانی نه درباره تماس ، بلکه در خصوص
یه داستان واقعی و جالب
اِن شاء اللّه
عنه علیه السلام : إنّ قَوما مِن الیَهودِ سَألُوا النبیَّ صلى الله علیه و آله عَن شیءٍ ، فقالَ : ائتُونی غَدا ـ و لم یَستَثنِ ـ حتّى اُخبِرَکُم ، فَاحتَبَسَ عَنهُ جَبرَئیلُ علیه السلام أربَعینَ یَوما ، ثُمّ أتاهُ و قالَ : «و لا تَقُولَنَّ لِشَیْءٍ إنِّی فاعِلٌ ذلِکَ غَدَا * إلاّ أنْ یَشاءَ اللّه ُ و اذْکُرْ رَبَّکَ إذا نَسِیْتَ وَ قُلْ عَسَى أنْ یَهدِیَنِ رَبِّی لِأقرَبَ مِنْ هذا رَشَدا »
امام على علیه السلام : گروهى از یهود چیزى از پیامبر صلى الله علیه و آله پرسیدند ، حضرت فرمود : فردا بیایید تا جوابتان را بدهم ـ و اِن شاء اللّه نگفت ـ ؛ پس تا چهل روز از آمدن جبرئیل علیه السلام نزد پیامبر جلوگیرى شد . و پس از آن، بر پیامبر فرود آمد و گفت : «هرگز در مورد چیزى مگوى که من آن را فردا انجام خواهم داد. مگر خداوند بخواهد، و چون فراموش کنى، پروردگارت را به یاد آور و بگو: امید که پروردگارم مرا به راهى که نزدیک تر از این به صواب است، هدایت کند» .
عنکبوت پرنده خوار و دیدید
در دنیای وحش اتفاقات نادری رخ میدهد که عموماً بدلیل در دسترس نبودن عکاس، لحظاتی باورنکردنی ثبت نمیشود ولی اینبار گونه خاصی از عنکوبتهای بومی اقیانوسیه در استرالیا (Golden Orb Weaver) پرندهای از گونه فنچ را در تارهای محکم و طویل خود اسیر کرده و طعمه خود ساخته است.
به گزارش زیست بوم شناسان استرالیایی این گونه عنکبوت معمولاً به اندازه . . .
(ادامه متن در ادامه مطلب )
ادامه مطلب ...سلام
تصور مردم 1910 از سال 2000
این مجموعه از نقاشیهای جالب که در کتابخانهی ملی
فرانسه نگهداری میشود نشان میدهد که در سال ۱۹۱۰ چه تصوّری از پیشرفت تکنولوژی در
سال ۲۰۰۰ وجود داشته است. آتشنشانها و پلیسهای پرنده، قطار برقی که مستقیماً از
پاریس به چین میرود، گشتهای هوایی با هلیکوپتر، کفشهای چرخدار، روزنامههای گویا
و...
نکته جالب اینکه این عکسهاای است که بیشتر این عکسها مردم رو در حال پرواز نشون
میده.
تصور مردم از "ماشین جنگی سال 2000" بود. بندههای خدا با تمام فکر خلاقی که داشتند
و سال 2000 رو تصور کردند حتی تصور ماشین جنگی مثل تانک رو نداشتند! حداکثر
ذهنیتشون این بوده که یک مسلسل ببندند به یک ماشین معمولی و ...
اگر الان قرار باشه که ما سال 3000 رو به تصویر بکشیم، چی میکشیم؟
ادامه تصاویر در ادامه مطلب . پیشنهاد میکنم حتما ببینید
ادامه مطلب ...
40 "سری" که در بازار تهران از تن جدا شد
امامزاده چهلتنان
خبر حرکت 40 امامزاده از فرزندان و نوادگان امام
موسیکاظم(ع) بسوی ایران به مأمون میرسد و او به "سیاهپوش سمنانی "دستور قتل این
40 امامزاده را میدهد؛ در یک شب این 40 تن بهصورت دستهجمعی سر از بدن مطهرشان
جدا میشود و بدنهای بیسرشان به درون چاهی در محل فعلی بازار تهران انداخته
میشود.
حدود یک ماه پیش بود که برای پوشش خبری مراسم پردهبرداری از ضریح جدید "امامزاده
چهلتنان(ع) " بازار تهران دعوت شدیم؛ در ابتدا اسم امامزاده چهلتنان هم برایمان
غریب و به گوشمان هم نرسیده بود و هیچ اطلاعاتی از این امامزاده نداشتیم.
روز ولادت امام رضا(ع) ـ 11 ذیالقعده ـ ساعت 9 صبح راهی بازار تهران شدیم، از
خیابان 15 خرداد و از پلههای "نوروزخان " خود را به داخل بازار رساندیم؛ راسته
لوازمالتحریرفروشان و بوی دفتر و مداد بود که فضای این راسته از بازار را پر کرده
بود. در همان حین عبور از این گذر، نیمنگاهی هم به داخل مغازههایی که پر از انواع
لوازمالتحریرهای رنگارنگ بود، میانداختیم و برای لحظاتی خود را در فضای کودکی و
هیاهوی مدرسه ... که یکدفعه با صدای یکی از گاریچیهای بازار که چرخدستی بزرگی را
هل میداد و فریاد «آقا مواظب باش!» رشته خیالمان پاره میشود. چند دقیقهای در این
گذر به سمت پایین بازار جایی که به "چارسوق بزرگ " معروف است، ادامه مسیر میدهیم.
از یکی از کسبه آدرس چهارسوق بزرگ را میپرسیم و او با دست به سمت جنوب بازار اشاره
میکند؛ سرانجام به چهارسوق بزرگ میرسیم و چند سطری از تابلویی که برای معرفی بنای
چهارسوق نصب شده را میخوانیم و متوجه ساخت این بنا در زمان صفویه میشویم اما
ظاهراً هنوز تا "راسته بازار چهلتنان " راه زیادی مانده و ما اطلاعی از محل
امامزاده چهلتنان نداریم، از یکی دیگری از کسبه که سنوسالی از او گذشته و با عینک
تهاستکانی خود داخل حجرهاش در حال گپ با یکی از دوستانش است، میپرسیم راسته
بازار چهلتنان کجاست؟ میگوید «همین دست چپ چارسوق بزرگ را ادامه میدهی تا به
راسته بازار چهلتنان برسید» از این فرصت استفاده میکنیم و دوباره سؤال میکنیم،
امامزاده چهلتنان هم همانجاست؟ پاسخ میدهد«آره؛ همانجاست، امامزاده چهلتنان(ع)
نرسیده به کوچه غریبون است.»
به مسیر ادامه میدهیم و در این مسیر هر از چند قدمی بوی خاص همان راسته بازار به
مشام میرسد، از جلوی حجرههای عطاری که میگذریم، بوی ادویهجات است که همه شامه
را پر میکنه و در این هیاهوی بازار، در ذهن سؤالاتی در خصوص امامزاده چهلتنان نقش
میبندد: امامزاده چهلتنان کیست؟ چرا به این امامزاده چهلتنان میگویند؟ و ... اما
شلوغی و هیاهوی بازار، رشته افکار را پاره میکند و اجازه تمرکز بر این سؤالات را
نمیدهد.
دیگر چیزی نمانده که از این همه شلوغی بازار عاصی شویم و از طرفی به خاطر قدمهای
تند و با عجلهای که برداشتهایم، بدن خیس عرق است.
اما یکدفعه در سمت راست خود به یک درب کوچک سبزرنگ میرسیم با تابلویی در بالای آن
که روی آن حک شده: «امامزاده چهلتنان(ع)»؛ ظاهراً به مقصد رسیدهایم، آهسته از این
درب کوچک امامزاده وارد یک صحن کوچک چنددرچند میشویم که با 3 پله به داخل صحن
امامزاده چهلتنان(ع) وارد میشود، کفش را داخل جاکفشی میگذاریم و داخل امامزاده
میشویم.
به محض ورود، لهیبی از خنکای خوشعطری از فضای داخل صحن به صورت برخورد میکند؛
اصلاً قابل باور نیست که با فاصله تنها چندمتر از فضای شلوغ و پرازدحام بازار،
چنین فضایی با این آرامش و خنکا وجود داشته باشد. درست مثل اینکه پا را از مرز
جهنمی به یک حریم بهشتی گذاشته باشیم.
با داخل شدن به صحن امامزاده چهلتنان(ع)، بوی عطر عجیب و شدیدی تمام وجودمان را
دربر میگیرد و آرامشی عمیق بر جان آدمی مینشیند؛ انگار که آدمی برای لحظاتی از
این دنیا کنده شده و در سرای دیگری سیر میکند.
اما این بقعه و مکان، آستانه کدام امامزاده است که اینطور تمام وجودت را در یک
لحظه به تسخیر درمیآورد و آب سرد و خنکی در کام تشنه جانت میریزد.
تازه در این لحظه است که عطش دانستن از اصل و نسب این امامزاده در درونت زبانه
میکشد و سراپا گوش میشوی که از امامزاده چهلتنان(ع) بشنوی.
دیری نمیگذرد که شرح مختصری از این امامزاده میشنویم: «زمانی که امام رضا(ع) با
اجبار و اصرار مأمون عباسی راهی ایران و مرو میشود، 40 نفر از فرزندان و نوادگان
امام موسی کاظم(ع) نیز رهسپار ایران میشوند و به عشق دیدار حضرت ثامنالحجج مسیر
مرو را در پیش میگیرند اما این طی طریق طولانی با شهادت امام رضا(ع) به دست مأمون
همزمان میشود، از طرفی خبر حرکت این امامزادگان نیز به مأمون میرسد و او به یکی
از عمال خود معروف به "سیاهپوش سمنانی " دستور قتل این 40 امامزاده را میدهد.
به این ترتیب بوده که این 40 فرزند از فرزندان امام هفتم شیعیان در یک شب به دست
سیاهپوش سمنانی و بهصورت یکجا و دستهجمعی به شهادت میرسند و سرهای مطهرشان از
بدنشان جدا میشود و خون سرخ 40 امامزاده مانند رودی جاری میشود تا گواه مظلومیت
شیعه و اهل بیت عصمت و طهارت باشد و کوس رسوایی و ستم سلسله جور عباسی و خلیفه
سفاکی به نام مأمون».
اما حکایت به اینجا ختم نمیشود؛ سیاهپوش سمنانی دستور میدهد که بدنهای بدون سر
این 40 امامزاده را به درون چاهی بریزند و سر چاه را بپوشانند؛ تازه این جاست آنچه
را که میشنوی پاسخ سؤال ابتدایی ذهنت میشود و منشأ آن حالت معنوی و عطر بهشتی که
وجودت را در لحظه ورود به این امامزاده پر کرده بود را مییابی.
آری، محل چاهی که بدنهای مطهر این 40 امامزاده در آن مدفون شده، همین بقعه فعلی
امامزاده چهلتنان(ع) بازار تهران است.
این چه حکایت عجیبی است؛ یعنی همین بقعه و عمارت کوچک و آسمانی امامزاده چهلتنان(ع)
بازار تهران که هماکنون در آن نشستهایم، محل دفن اجساد مطهر و بیسر 40 تن از
فرزندان امام موسی کاظم(ع) است و به یکباره به زیارت 40 امامزاده آمدهایم؟!
با این توضیحات که توسط یکی از مسئولان اداره اوقاف تهران در مراسم پردهبرداری از
ضریح جدید امامزاده چهلتنان(ع) ارائه میشود با بخش کوتاهی از تاریخ و اصل و نسب
امامزاده چهلتنان(ع) آشنا میشویم و در پاسخ این سؤال که منبع تاریخی سرگذشت این
امامزادگان چیست؟ کتاب «بحرالانساب» مرحوم سید رضی را معرفی میکنند تا دیگر جای
هیچ شک و شبههای در خصوص صحت و سقم این واقعه تاریخی در صفحه ذهن باقی نماند.
این آشنایی مختصر با امامزاده چهلتنان(ع) بهانهای شد که بیشتر جویای پیشنه و
کموکیف ساخت بقعه و بارگاه این امامزاده شویم و اینکه چرا چنین امامزادهای با این
عظمت که 40 امامزاده را در قلب بازار تهران در خود جای داده، اینگونه باید مهجور و
ناشناخته باشد و چرا باید بسیاری از کسبه بازار تهران نیز در جریان سرگذشت امامزاده
چهلتنان(ع) نباشند و تنها مختصری مبهم از آن بدانند.
خلاصه این موضوع باعث میشود که در فرصتی دیگر، مجدداً سری به امامزاده چهلتنان
بزنیم و به سراغ فردی برویم که سالیانی است در کنار این امامزادگان زندگی کرده و در
جریان کامل ساخت این بقعه، بازسازی و موقوفات آن قرار دارد. آری این فرد «مهدی
اربابی» از نوادگان «کربلایی محمدباقر تاجر تهرانی» است؛ کربلایی محمدباقر فردی از
کسبه بازار تهران است که حدود 200 سال پیش برای نخستین بار متوجه وجود چاهی شد که
در آن 40 امامزاده مدفون هستند و بانی ساخت این امامزاده شد.
در گفتوگویی صمیمانه با "مهدی اربابی "، او از خوابی که جد بزرگشان ـ کربلایی
محمدباقر تاجر تهرانی ـ میبیند برایمان میگوید و اینکه چطور شد که امامزاده
چهلتنان(ع) شناخته و صاحب بقعه و بارگاه و موقوفات شد که خود حکایتی شنیدینی و جذاب
دارد.
چاهی که رازی عظیم را فاش کرد
اما خلاصه جریان به این صورت بوده که . . .
(ادامه متن در ادامه مطلب )
ادامه مطلب ...خواب شنیدنی سید حسن نصر الله از حضرت زهرا
حضرت آیت الله خزعلی به نقل از سید حسن نصرالله می گویند:در یکی از روزهایی که اسرائیل با ناوگان های پیشرفته خود ، تا نزدیک مرز لبنان پیش آمده بود و ما با همه توان مبارزه کردیم ، خسته شده بودم و نمیدانستم چگونه میتوان ، آن ناوگانهای پیشرفته را منهدم کرد ! در اتاق فرماندهی از شدت خستگی خوابم برد . در خواب دیدم که به محضر اهل بیت علیهم السلام شرفیاب شده ام ، و به نوبت محضر آن انوار مقدس می رسیدم . من هر یک را که زیارت میکردم . پس از هدایت ، مرا به امام بعدی ارجاع میدادند تا اینکه به خدمت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیه رسیدم ، به محض دیدن ایشان ، درد دل را آغاز کردم ، از سختی کار گفتم و از ایشان درخواست کمک کردم . آن حضرت با دست مبارکشان به سمت آسمان اشاره ای کرد و و با کلامی از ما دلجویی فرمودند ، در همان حال از خواب بیدار شدم .
تنها چند ساعت از آن خواب گذشته بود که خبر دادند یکی از ناوگان های
اسرائیل منهدم شده است . ساعت این اقدام پیروز مندانه را پرسیدم . درست
این اتفاق در همان ساعتی که من آن خواب را دیده بودم روی داد.
منبع : جهان نیوز
تولد نوزاد از جنین منجمد شده 20 سال قبل!
یک نوزاد سالم از جنینی که 20 سال قبل منجمد شده بود و از مادری که 10 سال تحت درمانهای ضد ناباروری قرار داشت متولد شد.
به گزارش مهر، ژورنال پزشکی آمریکایی "باروری و ناباروری" تولد یک نوزاد
پسر را اعلام کرد که در ماه می گذشته از یک جنین منجمد متولد شد.
مادر این نوزاد که یک زن 42 ساله آمریکایی است سال گذشته پس از 10 سال درمانهای ضد ناباروری این جنین منجمد را دریافت کرد.
براساس گزارش ساندی تایمز، انتشار این خبر با خبر تصویب قانونی در انگلیس
همزمان شد که حفظ یک جنین منجمد (سلول تخم) را تا حداکثر 55 سال مجاز می
داند. این نوآوری می تواند به زنان در سنین بالا کمک کند که فرزند به دنیا
بیاورند. این جنین (سلول تخم) همراه با چهار جنین دیگر در سال 1990 منجمد
شده بود.
دو جنین از این چهار جنین از انجماد خارج و هر دو در رحم این زن کاشته شدند اما تنها یکی از آنها بارور شد.
این زوج از سال 2000 در موسسه پزشکی باروری در مدرسه پزشکی ویرجینای غربی
تحت درمان قرار داشتند. رکورد قبلی تولد نوزاد سالم مربوط به سلول جنینی
بود که در اسپانیا پس از 13 سال انجماد بارور شد.
هنوز پزشکان نمی دانند که یک جنین تا چه زمانی
مرد آهنی وارد ارتش آمریکا میشود
یک شرکت آمریکایی یک پوشش آهنی ویژه را توسعه داده است که انرژی خود را از نیروی آب تامین میکند و میتواند سربازان را به مردان آهنی واقعی تبدیل کند.
(ادامه عکس ها و مطلب در ادامه مطلب ... )
ادامه مطلب ...
زیارت عاشورا و دعای القمه و خواص آنها + خود دعا
دعای علقمه
علقمه گفت که فرمود حضرت باقر علیه السلام که اگر بتوانى که زیارت کنى آن
حضرت را در هر روز به این زیارت در خانه خود بکن که خواهد بود براى تو
جمیع این ثوابها و روایت کرده محمد بن خالد طیالسى از سیف بن عمیره که گفت
بیرون رفتم با صفوان بن مهران و جمعى دیگر از اصحاب خودمان بسوى نجف بعد
از خروج حضرت صادق علیه السلام از حیره به جانب مدینه پس زمانى که ما فارغ
شدیم از زیارت یعنى زیارت امیر المؤمنین علیه السلام ؛ گردانید صفوان صورت
خود را به جانب مشهد (محل شهادت) ابو عبد الله علیه السلام پس گفت از براى
ما که زیارت کنید حسین علیه السلام را از این مکان از نزد سر مقدس امیر
المؤمنین علیه السلام که از اینجا ایما و اشاره کرد به سلام بر آن حضرت
جناب صادق علیه السلام و من در خدمتش بودم سیف گفت پس خواند صفوان همان
زیارتى را که روایت کرده بود علقمه بن محمد حضرمى از حضرت باقر علیه
السلام در روز عاشورا آنگاه دو رکعت نماز کرد نزد سر امیر المؤمنین علیه
السلام و وداع گفت بعد از آن نماز امیر المؤمنین علیه السلام را و اشاره
کرد به جانب قبر حسین علیه السلام به سلام در حالتى که گردانیده بود روى
خود را به جانب او و وداع کرد بعد از زیارت او را و از دعاهایى که بعد از
نماز خواند این بود :
سیف بن عمیره گوید که سؤال کردم از صفوان و گفتم که علقمه بن محمد این دعا را براى ما از حضرت باقر علیه السلام روایت نکرد بلکه همان زیارت را حدیث کرد صفوان گفت که وارد شدم با سید خودم حضرت صادق علیه السلام به این مکان پس بجا آورد مثل آنچه را که ما بجا آوردیم در زیارت و دعا کرد به این دعا هنگام وداع بعد از اینکه دو رکعت نماز گزاشت چنانچه ما نماز گزاشتیم و وداع کرد چنانچه ما وداع کردیم پس صفوان گفت که حضرت صادق علیه السلام به من فرمود که مواظب باش این زیارت را و بخوان این دعا را و زیارت کن به آن پس بدرستیکه من ضامنم بر خدا براى هر که زیارت کند به این زیارت و دعا کند به این دعا از نزدیک یا دور اینکه زیارتش مقبول شود و سعیش مشکور و سلامش به آن حضرت برسد و محجوب نماند و حاجت او قضا شود از جانب خداى تعالى به هر مرتبه که خواهد برسد و او را نومید برنگرداند.
(متن کامل در ادامه مطلب )
ادامه مطلب ...